امروزه، صحبت در مورد اقتصاد بدون استناد به آدام اسمیت تقریبا غیرممکن است. ما بسیاری از مفاهیم او مانند دست نامرئی را بدیهی می دانیم با این حال، زمانی که او در حال نوشتن این نظریه بود، چنین ایده ای بر خلاف اصول آن زمان بود با این وجود او نمی ترسید که مرزها را کنار بگذارد و تفکر ثابت را زیر سوال ببرد.
انقلاب صنعتی فناوری های جدیدی را به وجود آورد که ماهیت کار را متحول کرده ، برندگان و بازندگان ایجاد می کند و به طور بالقوه جامعه را متحول می نماید.
امروز، ما خود را در نقطه عطف مشابهی می یابیم، جایی که یک فناوری جدید، یعنی هوش مصنوعی ، می تواند زندگی ما را به شیوه های جدیدی تغییر دهد و حتی می تواند معنای انسان بودن را دوباره تعریف کند. با توجه به شباهتهای بین زمان آدام اسمیت و زمان ما، میخواهم یک آزمایش فکری را پیشنهاد کنم: اگر او امروز زنده بود، آدام اسمیت چگونه به ظهور این « دست نامرئی » جدید واکنش نشان میداد؟
برای بررسی این سوال، میخواهم با معروفترین اثر او، یعنی ثروت ملل، شروع کنم. ایده اساسی این است که ثروت یک ملت توسط استانداردهای زندگی مردم آن تعیین می شود و این استانداردها را می توان با بالا بردن بهره وری افزایش داد. این ایده به ویژه در عصر امروز مهم است زیرا رشد بهره وری جهانی برای بیش از یک دهه کند شده است و پیشرفت استانداردهای زندگی را تضعیف می کند.هوش مصنوعی قطعا می تواند به معکوس کردن این روند کمک کند.
ما میتوانیم جهانی را پیشبینی کنیم که در آن رشد اقتصادی را افزایش داده شده و با خودکار کردن برخی وظایف شناختی، بهرهوری را افزایش دهد و در عین حال باعث ایجاد وظایف جدید با بهرهوری بالاتر برای انسانها شود. ماشینها جایگزین ؛ کارهای روزمره و تکراری میشود، و انسانها میتوانند زمان بیشتری را صرف آنچه که ما را منحصربهفرد میکند بنمایند .
جالب است بدانید که بیشترین تأثیر بهره وری بر روی نیروی کار جدید و کم مهارت بود. چرا؟ چون هوش مصنوعی میتواند به افزایش دانش نیروی کار با تجربهتر و سازندهتر کمک کند. تصور کنید اگر هر کارمندی در سطح بهترین کارمند خود عمل کند، یک شرکت چقدر می تواند سازنده باشد!
آنچه در مورد آخرین موج فناوری هوش مصنوعی مولد قابل توجه است، توانایی آن در ترکیب مقادیر زیادی از دانش و تقطیر آن به مجموعه ای متقاعد کننده از پیام ها است. هوش مصنوعی فقط سریع فکر نمی کند بلکه یاد می گیرد و با ما نیز صحبت می کند.
از طریق تسلط بر زبان، هوش مصنوعی مولد می تواند روابط نزدیکی با مردم ایجاد کند و از صمیمیت جعلی برای تأثیرگذاری بر عقاید و جهان بینی ما استفاده کند. این پتانسیل ایجاد بی ثباتی در جوامع را بدنبال دارد. حتی ممکن است درک اساسی ما از تمدن بشری را تضعیف کند، زیرا هنجارهای فرهنگی ما، از دین گرفته تا ملیت، بر اساس روایات اجتماعی پذیرفته شده است.